روزی، یک زن و یک مرد ماشینشون با هم تصادف بدی می کنند. بطوری که خودرو های همدیگه بـشدت آسیب میبینه. ولی هر دوی آنها به طرز معجزه آسایی جان سالم بدر میبرند.
وقتی که هر دو از ماشینشون که اکنون تبدیل بـه آهن قراضه شده بیرون میان اون خانم میگه: آه چه جالب شما مرد هستید. ببینید چه بروز ماشینامون اومده! همه چیز داغان شده ولی ما در سلامت هستیم. این باید نشانه ای از طرف خدا باشه که اینطوری با هم ملاقات کنیم و زندگی مشترکی را با صلح و صفا شروع کنیم!

مرد با هیجان جواب میده: ”بله کاملاً” با شما موافقم این باید نشانه ای از طرف خدا باشه!
بعد اون زن ادامه میده و میگه: ببین یک معجزه دیگه. اتومبیل من کاملاً داغون شده ولی این شیشه مشروب سالمه. مطمئنا خدا خواسته که این شیشه مشروب سالم بمونه تا ما این تصادف مبارک رو جشن بگیریم!
بعد زن بطری رو بـه مرد میده. مرد سرش رو بـه نشان تصديق تکان میده و درب بطری رو باز می کنه و نصف شیشه مشروب رو مینوشه. بعد بطری رو بر می گرداند بـه زن. زن درب بطری را می بندد و شیشه رو برمی گردونه بـه مرد.
مرد میگه شما نمی نوشید؟!
زن در پاسخ می گه: نه. فکر می کنم باید منتظر پلیس بشم!