مجله داستان کوتاه

پرتاب پاره آجر

پرتاب پاره آجر

روزی مردی پولدار با ماشین گران قیمت خود با سرعت بالا از خیابان گذر می کرد که پسر بچه به سمت او یک پاره آجر پرتاب کرد. پاره اجر به ماشین خورد و مرد ماشین را نگه داشت و پیاده […]

در دسته داستان کوتاه 2 سال پیش مشاهده کنید
آرزوی دانه کوچک

آرزوی دانه کوچک

دانه کوچک بود و هیچ کس او را نمی دید. مدت زیادی گذشته بود ولی او هنوز همان دانه کوچک بود. دانه دلش می خواست دیده شود اما راه آن را نمی دانست. گاهی سوار باد می شد و از […]

در دسته داستان کوتاه 2 سال پیش مشاهده کنید
شب یلدا

شب یلدا

شب یلدا یکی از بلندترین شب های زمستان است که از زمان قدیم افراد دور هم جمع می شدند. روزی روزگاری ننه سرما به همراه هوای سرد به شهر ما آمد. ننه سرما خیلی پیر بود به طوری که انگار […]

در دسته داستان کوتاه 2 سال پیش مشاهده کنید
مراقبت

مراقبت

مراقبت نام داستان زیبایی است که به شرح آن می پردازیم. در روزگاران قدیم پسر جوان آن قدر عاشق دختر بود که گفت: چه چیزی تو را نگران کرده است؟ دختر جوان گفت: همان گونه که خودت می دانی مادر […]

در دسته داستان کوتاه 2 سال پیش مشاهده کنید
زن با سیاست

زن با سیاست

در یک روز زن و مرد به طور ناگهانی با هم تصاوف کردند به گونه ای که هر دو شخص آسیب زیادی دیدند، به طرز عجیبی از این واقعه جان سالم به در بردند. زمانی که این دو نفر از […]

در دسته داستان کوتاه 2 سال پیش مشاهده کنید
داستان فقیری مرد ثروتمند

داستان فقیری مرد ثروتمند

یک روز مردی ثروتمند، پسر کوچک خود را بـه روستا برد تا بـه او نشان دهد مردمی که در آنجا زندگی می کنند، چقدر فقیرند. انها یک شبانه روز کامل را در منزل محقر یک روستایی مهمان بودند. در راه […]

در دسته داستان کوتاه 2 سال پیش مشاهده کنید
داستان تصادف یک زن و مرد

داستان تصادف ماشین و سیاست زن

روزی، یک زن و یک مرد ماشینشون با هم تصادف بدی می کنند. بطوری که خودرو های همدیگه بـشدت آسیب میبینه. ولی هر دوی آنها به طرز معجزه آسایی جان سالم بدر میبرند. وقتی که هر دو از ماشینشون که […]

در دسته داستان کوتاه 2 سال پیش مشاهده کنید
داستان دو برادر بعد از مرگ پدرشان

داستان دو برادر بعد از مرگ پدرشان

می گویند که دو برادر بودند پس از مرگ پدر یکی جای پدر بـه زرگری نشسته دیگری تا از وسوسه نفس شیطانی بـه دور ماند از مردم کناره گرفته و غار نشین گردید. روزی قافله ای از جلو غار گذشته […]

در دسته داستان کوتاه 2 سال پیش مشاهده کنید
داستان آموزنده روبرت دو ونسنزو گلف باز

داستان آموزنده روبرت دو ونسنزو گلف باز

یک روز روبرت دو ونسنزو که یک گلف‌باز بزرگ آرژانتینی بود، پس از بردن در مسابقه و دریافت چک قهرمانی لبخند بر لب مقابل دوربین خبرنگاران وارد رختکن می‌شود تا آماده رفتن شود. پس از ساعتی روبرت داخل پارکینگ تک […]

در دسته داستان کوتاه 2 سال پیش مشاهده کنید
داستان اتوبوس مدرسه و سقف تونل

داستان اتوبوس مدرسه و سقف تونل

یک مدرسه‌ دانش‌آموزانش را با اتوبوس به اردو برد. در مسیر رفت، اتوبوس به یک تونل نزدیک شد که نرسیده به آن تابلویی با این متن دیده می‌شود: “حداکثر ارتفاع سه متر”. ارتفاع اتوبوس مدرسه هم سه متر بود، اما […]

در دسته داستان کوتاه 2 سال پیش مشاهده کنید
داستان استاد و قهوه خوردن دانشجوهایش

داستان استاد و قهوه خوردن دانشجوهایش

چند دوست در دوران دانشجویی و پس از فارغ التحصیلیشان، هر یک شغل‌های مختلفی داشتند و در کار و زندگی خود هم موفق بودند، پس از مدت‌ ها با هم به دانشگاه سابقشان رفتند تا با استادشان دیداری تازه کنند. […]

در دسته داستان کوتاه 2 سال پیش مشاهده کنید
داستان مرگ همکاری که مانع پیشرفت سایرین بود

داستان مرگ همکاری که مانع پیشرفت سایرین بود

یک روز وقتی کارمندان به اداره رسیدند، اطلاعیه بزرگی را در تابلو اعلانات دیدند که روی آن نوشته شده بود:دیروز فردی که مانع پیشرفت شما در این اداره بود درگذشت! شما را به شرکت در مراسم تشییع جنازه که ساعت […]

در دسته داستان کوتاه 2 سال پیش مشاهده کنید
داستان حمل سیب زمینی توسط کودک ها

داستان حمل سیب زمینی توسط کودک ها

معلم یک کودکستان به بچه‌های کلاس گفت که می‌خواهد با آن‌ها بازی کند. او به آن‌ها گفت که فردا هر کدام یک کیسه پلاستیکی بردارند و درون آن به تعداد آدم‌هایی که از آن‌ها بدشان می‌آید، سیب‌زمینی بریزند و با […]

در دسته داستان کوتاه 2 سال پیش مشاهده کنید
داستان جنگ یک دختر با زندگی

داستان جنگ یک دختر با زندگی

هر از چندگاهی، دختری به پدرش اعتراض می‌کرد که زندگی سختی دارد و نمیداند چه راهی رفته که باعث این مشکلات شده است. این دختر همیشه در زندگی در حال جنگ بود. به نظر می‌رسید هر مشکلی که حل می‌شود، […]

در دسته داستان کوتاه 2 سال پیش مشاهده کنید